لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 3 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
سنجش آستانه ها «ادراک سوسو»
در این آزمایش به مرور اجمالی انواع آستانه ها و بررسی یکی از انواع آستانه ها (آستانه ادراک سوسو) می پردازیم و متوسط آستانه ادراک سوسو در افراد مورد آزمایش ، به دست می آوریم.
مقدمه:
آستانه حسی مفهومی اساسی در پسیکوفیزیک است. اگر چه این مفهوم را اولین بار، فیلسوفی به نام هربارت در سال 1824 به کار برده است، ولی بدون شک، وِبر فیزیولوژیست بین سالهای 1824 و 1850 این مفهوم را برای نشان دادن رابطه میان تغییرات محرک و احساس به کار برده است. او عملاً نشان داد که برای مفهوم احساس اختلاف یا تفاوت میان دو تحریک باید حد اقل شدت محرک میان آنها احساس شود( آستانه اختلافی). برای اینکه موجود زنده بتواند به محرک های ضعیف پاسخ دهد یا این که دو محرک ضعیف را متمایز از یکدیگر احساس کند، باید شدت محرک به اندازه ای باشد که بدان حساسیت نشان دهد ( آستانه مطلق احساس).
بنابراین می توان این تعریف ها را ارائه داد:
آستانه مطلق: حد اقل شدت محرک لازم که در 50% موارد احساس شود.
آستانه اختلافی: حداقل شدت لازم میان دو محرک که در 50% موارد تفاوت آن برای آزمودنی قابل تشخیص باشد.
به طور مثال آستانه مطلق در حس شنوایی حد اقل محرک صوتی است که فرد در پنجاه درصد موارد آزمایش آن را بشنود. و آستانه اختلافی در حس شنوایی حد اقل شدت میان دو محرک صوتی است که در پنجاه درصد موارد آزمایش، آزمودنی تفاوت آن را تشخیص دهد.
بدین گونه هر حسی آستانه مطلق و اختلافی مخصوص به خود را خواهد داشت. یکی از انواع آستانه ها، آستانه دو نقطه ای یا آستانه تشخیصی است. آستانه دو نقطه ای عبارت است از حد اقل فاصله ای که اجازه می دهد تا دو محرک پوستی نزدیک به هم ، جدا از یکدیگر تشخیص داده شود. برای اندازه گیری این آستانه از وسیله ای به نام کولیس سنجش ادراک دو نقطه یا لامسه سنج مانوریه استفاده می شود که شکل آن شبیه یک انبر دارای دو سر نوک تیز است که فاصله این دو سر قابل تنظیم و اندازه گیری است. با استفاده از این وسیله می توان فهمید که هر فرد، در هر قسمت از پوست بدن با چه فاصله ای میان دو محرک (دو نقطه ای) می تواند دو تا بودن آن را تشخیص دهد.
یکی دیگر از انواع آستانه ها ، آستانه ادراک سوسو است. این بحث مربوط به خاموش و روشن شدن نور و ادراک ما از این تناوب است. چنانچه میدانیم روشنایی وسایلی مانند چراغ مهتابی و بعضی لامپ
2
هایی که با برق شهر کار می کنند در واقع درحال خاموش و روشن شدن هستند و به دلیل سرعت بالای آن ، ما قادر به ادراک درست آن نیستیم. به طور مثال در لامپ مهتابی فرکانس یا بسامد سوسو، 50هرتز است ؛ یعنی در هر ثانیه 50 بار خاموش و روشن می شود.
میانگین آستانه ادراک سوسو حدود 42 هرتز است. ما در این آزمایش به بررسی میانگین این ادراک در میان دانشجویان درس روانشناسی تجربی می پردازیم.
هدف:
تعیین آستانه ادراک سوسو در دانشجویان گروه روانشناسی مؤسسه امام خمینی (ره).
وسایل لازم:
دستگاه ادراک سوسو (Flicker Frequency) وسیله ای است برای سنجش این آستانه ادراکی. این دستگاه از یک جعبه فلزی تشکیل شده است که در یک سوی آن محلی برای دیدن داخل جعبه تعبیه شده است و در مقابل آن درون جعبه چراغ کوچکی نصب شده است که آزمودنی باید آن را ببیند. در کنار جعبه نیز کلید هایی برای تنظیم نور و بسامد آن ( میزان خاموش و روشن شدن در ثانیه) وجود دارد.
شکل شمای دستگاه ادراک سوسو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
آستانه ادراکی سوسو
خلاصه
در این آزمایش آستانه ادراکی کل دانش پژوهان رشته روانشناسی ورودی هشتاد دو بوسیلۀ دستگاه سوسو زن الکترونیک اندازه گیری شد و بعد از پنج بار آزمایش از هر نفر میانگین کل داده های بدست آمده محاسبه شد0
و هدف از این آزمایش اندازه گیری فرکانس قابل دید و تشخیص آستانۀ ادراکی سوسوزن و اینکه فرد دقیقا ًچه فرکانسی را از چراغی که چشمک می زند وچراغی که چشمک نمی زند را تشخیص می دهد0
مقدمه
لامپ مهتابی در هر ثانیه پنجاه بار خاموش ، روشن می شود در واقع جای فاز و نول عوض می شود چون جریان برق متناوب است ما نور را پیوسته می بینیم 0
برق شهر پنجاه هرتز است یک هرتز در برق شهر یعنی تغییر فاز و نول یعنی در هر ثانیه پنجاه بار برق شهر خاموش و روشن می شود مشخص کردن حد آستانه (تشخیص یک نور چشمک زن به عنوان یک نور ثابت )به عبارتی یک نور چشمک زن چنانچه چند با ر در ثانیه چشمک بزند به عنوان یک منبع نوری تشخیص داده می شود این نشان می که انسان تقریبا ً نورهای بین 40-50 هرتز را به عنوان یک منبع نوری ثابت تشخیص می دهد البته تفاوت های فردی وجود دارد 0
وقتی تصویر روی شبکیه می افتد در واقع سلولهای گیرندۀ بینایی مسئول دریافت نوع تصویر هستند اگر تصاویر رنگی باشند سلولهای مخروطی مسئول این امرند و اگر تصاویر سیاه وسفید باشند سلولهای میله ای مسئول این امرند 0
2
در صورت دقیق شدن بر روی یک تصویر، تصویر بر روی لکه زرد می افتد و همچنین سلولهای میله ای برای خاموش و روشن و دید در شب کاربرد عمده دارند0
ویژگیهای فیزیولوژیک انسان بعضاً محدودیت های ادراکی را بر وی تحمیل می کند که در پاره ای از موارد ممکن است شناخت دقیق این محدودیت ها ضروری باشد0
محدودیت ادراک بینایی انسان در تشخیص سوسوی یک نقطه نورانی از جملۀ همین موارد است دستگاه سوسوزن الکترونیک وسیله ای است که محدودیت ادراکی فوق را بطور دقیق اندازه گیری می کند ما معمولا ً چشمک زدن یک منبع نوری نا پیوسته را در صورتی ادراک می کنیم که حداکثر فرکانس آن 40- 50 هرتز باشد و معمولا ً فرکانس های بالاتر از این حد برای ما قابل تشخیص نیست بر همین اساس است که ما قادر به رویت فرکانس 50 هرتز یک منبع نوری که با برق شهر کار می کند نیستیم 0
البته محدودیت ادراکی یاد شده تحت عوامل خاصی تا حدودی قابل تغییر (افزایش یا کاهش ) است که مهمترین آنها سطح هوشیاری و خستگی انسان است در واقع با کاهش میزان هشیاری ( افزایش خستگی ) فرکانس چشمک زن باید نسبت به زمان هشیاری پایین باشد تا به ادراک درآید این عنوان یک شاخص غیر مستقیم برای سنجش میزان هشیاری و خستگی مورد استفاده قرار می گیرد و این امر در ارزیابی های تخصصی و پرسنل مشاغل خاص صنعتی و حساس یا در ارتباط با بررسی های تجربی ، تأثیر داروها بر سطح هشیاری و از این قبیل موارد می تواند مورد استفاده قرار گیرد0
بدیهی است که درصورت انجام اینگونه بررسی ها مشخص کردن نُرم آستانه ادراک سوسو و انجام پیش تست و پس تست از ضروریات اساسی کار خواهد بود0
علاوه بر میزان هشیاری عامل دیگری که می تواند آستانه ادراک سوسو را تغییر دهد زاویۀ نگاه آزمودنی به نقطه نورانی چشمک زن می باشد چنانچه تصویر نقطه نورانی روی قسمتی از شبکیه که از تجمع سلولهای میله ای بر خوردار است منعکس شود می توان فرکانس های بالاتر را ادراک کرد در حالیکه انعکاس نقطه نورانی بر لکۀ زرد که از تجمع سلولهای مخروطی برخوردار است نتیجۀ عکس را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
ماز U شکل (labyrinth)
چکیده
یادگیری از راه کوشش و خطا یعنی کورمال کورمال پیش رفتن، راه حل را به طور تصادفی پیدا کردن و با تمرین آموختن. در این روش یادگیری، فرد چند راه در پیش رو دارد که با امتحان تک تک آنها راههای خطا را کشف کرده و برای نوبت بعدی ترک میکند و راهی که موفقیت آمیز بوده را ادامه میدهد. این مانند کسی است که اصلاً پیش هیچ مکانیکی تعلیم ندیده ولی بسیاری از کارهای ماشین خود را انجام میدهد. چنین شخصی از راه کوشش و خطا به چنین یادگیری رسیده است. ماز لابیرنت بهترین وسیلهای است که برای مطالعه یادگیری از راه کوشش و خطا به کار می رود، زیرا یادگیری آن مستلزم کشف یک سری راه حلهایی است که ابتدا به صورت کاملاٌ تصادفی بعد با تمرین انجام میگیرد. از طرف دیگر، مازمعرف کلیه یادگیریهای حسی-حرکتی است که همه آنها از نوع یادگیریهای کوشش و خطایی است. ماز در لغت به معنای چین و شکن و دالانهای پر پیچ و خم است...
مقدمه
ما در این نوشتار در پی این هستیم تا با بررسی آزمایشهایی که توسط ماز انجام میگیرند، به فرآیندهای حافظه و یادگیری بپردازیم. در واقع استفاده از روشهای کوشش و خطا میتواند بهترین راه برای اندازه گرفتن میزان حافظه و سرعت یادگیری افراد باشد. زیرا حافظه و یادگیری رابطه تنگاتنگی با هم دارند
2
که در اثنای این نوشتار به آنها خواهیم پرداخت. برای اینکه سیر منطقی بحث رعایت شود ابتدا نیکوست که تعاریفی از حافظه و یادگیری ارائه شود.
تعریف حافظه: حافظه یک ثبت نسبتاً دائم از تجربهای است که زیربنای یادگیری را تشکیل میدهد (ایروانی، 1378، ص 171). امروزه روانشناسان حافظه را از نظر میزان و مدت ذخیرهسازی اطلاعات به سه دسته تقسیم میکنند:
1- حافظه حسی یا حافظه بسیار کوتاه مدت؛ که در آن، اگر تصویر یا صدایی که در مدت کوتاهی دیده یا شنیده شده است، ظرف حدود یک ثانیه اندوخته نشود، یا به نوعی با دانش موجود ارتباط نیابد، محو میشود. این نوع حافظه به دو نوع حافظه حسی بینایی و حافظه حسی شنوایی طبقهبندی میشود(مطالب کلاسی).
2- حافظه کوتاه مدت؛ دادههای حواس فقط به مدت 30 ثانیه یا کمتر در این حافظه باقی میماند و در صورتیکه این دادهها با مرور ذهنی یا با شیوههای دیگر به حافظه بلند مدت سپرده نشود، فراموش میشود.
3- حافظه بلند مدت؛ به دانستههایی گفته میشود که برای مدتی طولانی یا برای همیشه در ذهن باقی میمانند. بنا به عقیده بعضی از روانشناسان، اطلاعات موجود در حافظه کوتاه مدت از طریق فرآیندی که باعث ارتباط مورد جدید با دانستههای قبلی موجود در حافظه بلند مدت میشود، به حافظه دراز مدت منتقل میگردد و در صورتیکه این اطلاعات با دانش قبلی ارتباط نیابد، این انتقال صورت نمیپذیرد (همان).
تعریف یادگیری: یادگیری تغییر نسبتاً دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل میشود (ایروانی، 1378، ص 255). هیچ یادگیری بدون حافظه امکانپذیر نیست و به همین دلیل نمیتوان این دو نظام را از یکدیگر متمایز ساخت، زیرا در جریان هر نوع یادگیری، باید اثری از آن بجا میمانده باشد تا تغییر منظم رفتار حاصل گردد(همان). در این آزمایش به صورت ساده با نوعی از یادگیری از راه کوشش و خطا که حافظه تجسمی در آن نقش مهمی دارد آشنا میشویم و آن را روی چند آزمودنی آزمایش می کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
اثرپس تصویری
هدف : آشکارساختن وابستگی ادراکهای آنی به ادراکهای بلافصل قبلی
اثرپس تصویری که اصطلاحاً اثرکهلر نامیده می شود بدین صورت تعریف می شود که ادراک ممتد یک تصویر یا یک شئ درناحیه حسی معین موجب جابجایی یا تغییرشکل تصویریا شئ می گردد که بلافاصله درهمان شرایط درک می شود.
اثرات پس تصویری مخصوصاً درمورد کیفیات حسی آشکارگشته اند. ابتدا ژیبسون وبعد کهلرنشان داده اند که بین ادراکات ما ازاشکال نیزیک رابطۀ دینامیک وجود دارد.
وسایل آزمایش : چشم بند، دوشئ برای وارسی که عبارت است ازدو خط کش20سانتی متری که عرض یکی 5/1 ودیگری7سانتی مترمی باشدخط کش دیگرازهمان جنس به عرض4سانتی متربه عنوان شئ آزمونی ویک خط کش 60سانتی که یک طرف آن 2سانت وطرف دیگرش 7سانت عرض خواهد داشت وبه صورت مقیاس درجه بندی شده است به عنوان محرک تطبیقی.
نمونه : یک نفر با این مشخصات:
جنس: زن سن: 32 سال
روش آزمایش :
مرحله اول: درک شئ وارسی شده
مرحله دوم: درک شئ آزمونی ومقایسۀ آن با محرک تطبیقی جهت برآورد کردن اثرشئ وارسی شده برروی آن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
آزمون حافظه بصری کیم-کاراد (Kim carrad memorymeter)
مقدمه
همانطور که میدانیم یکی از عوامل مؤثر در یادگیری تکرار است ولی همیشه شرایط کافی نیست. بنابراین متغیرهای دیگر چون نیاز و تقویت به عنوان دو عامل مؤثر در طرحهای آزمایشهای یادگیری در نظر گرفته میشود. امروز بررسی ارتباط ادراک و حافظه همچون رابطه حافظه با یادگیری از زمینههای شناحتی رفتار انسان است که در چهار چوب نظریه اختیار و پردازش اطلاعات موضوع آزمایشهای بسیاری گردیده است. پژوهشهای متعددی در چگونگی کار حافظه کوتاه مدت و دراز مدت در موقعیتهای یادگیری و حافظه کلامی انجام میگیرد. نقش سازمان و بافت اطلاعات در رمزگردانی و میزان بازیابی آن از حافظه از موضوعهای جالب است…
به نظر میرسد ما آدمیان تقریباً هرچه داریم یا هرکه هستیم از برکت حافظه است افکار و تصورات ما حاصل کار حافظه است و ادراک و اندیشه و حرکتهای ما از آن سرچشمه میگیرد. حافظه پدیدههای بیشمار هستی ما را در کل واحدی یکپارچه میسازد. همانطور که اگر ذرات تشکیل دهنده بدن با نیروی جاذبه ماده به هم نمیچسبید، بدن ما از هم میپاشید، اگر نیروی پیوند دهنده و وحدت بخش حافظه نمیبود هشیاری ما به تعداد لحظههای زندگیمان تجزیه میشد.
این سخنان را هرینگ سالها پیش در سخنرانیش در فرهنگستان علوم دین بیان کرده، تأییدی است بر اهمیت حافظه در حیات ذهنی آدمی، چنانکه از گفتههای هرینگ درباره هشیاری برمیآید این حافظه است که به ما نوعی احساس تداوم میبخشد- احساسی که درک ما از خویشتن نیز به آن بستگی دارد. وقتی در معنی انسان بودن دقت میکنیم به نظر میرسد حافظه هسته اصلی آن است.
نظریهپردازی درباره حافظه تصویری و آزمایشهای مربوطه در سی سال اخیر از جمله مباحث روانشناسی آزمایشی بودهاست. بحث اصلی بر روی محرکهای بینایی است که در کمتر از نیم ثانیه به
2
آزمودنی ارائه میگردد. نیسر (1967) اولین کسی بوده است که اصطلاح پایداری بینایی را تحت عنوان حافظه تصویری بهکار بردهاست. به نظر او درونداد بینایی میتواند به مدت بسیار کوتاهی در انبار حافظه کوتاه مدت ذخیره شود که میتوان پس از قطع تحریک آن را بازیابی یا یادآوری کرد. اثرات محرکهای بینایی را در پدیده دیگر ادراکی تحت عنوان "رد تصویر" میتوان نشان داد رد تصویرها، تصاویر منفی یا مثبتی هستند که در پیامد یک تحریک بینایی بهوجود میآیند. پدیده رد تصویر پس از قطع تصویر کم یا زیاد شبکیه (30 تا 60 ثانیه) برای حدود 15 ثانیه ظاهر میگردد و اگر این تحریک به مدت طولانی و با شدت بیشتری صورت گیرد، ممکن است تا چندین دقیقه نیز دوام پیدا کند(ایروانی،1386).
سنجش حافظه بصری توسط آزمون کیم-کاراد
هدف
در این پژوهش ما به بررسی اثر مرور و تکرار روی حافظه بصری و انتقال آن به حافظه بلند مدت میپردازیم. در این فرایند حافظه کوتاه مدت حافظه کامل و حافظه بلند مدت مورد سنجش قرار میگیرد. به علاوه چگونگی کار آزمودنیها در جریان یادآوری حالات اضطرابی و نرمش حرکات دست نیز مشاهده میشود.
فرضیه
H0: مرور و تکرار بر روی تحکیم حافظه و انتقال اطلاعات به حافظه کوتاه مدت و بلند مدت تأثیری ندارد؛
H1: مرور و تکرار بر روی تحکیم حافظه و انتقال اطلاعات به حافظه کوتاه مدت و بلند مدت تأثیر مثبت دارد.
چون آزمودن فرضیه فوق مستلزم استفاده از ابزاری پیچیده و امکانات بیشتری میباشد، لذا ما به ناچار باید فرضیه خود را به صورت سادهتری مطرح نماییم که با امکانات موجود بتوانیم آن را بسنجیم و عملکرد مورد نظر ما نیز بیانگر فرضیه اصل ما باشد. از آنجایی که هرچه شخص اطلاعات را بیشتر پردازش کند، بیشتر تثبیت شده و به واسطه روشهای تحکیم اطلاعات در حافظه دراز مدت، و سرعت پردازش و یادآوری فرد بیشتر میگردد، پس میتوان فرضیه را به این صورت بیان کرد: «با افزایش میزان