لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 162 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا
برنامه ریزی و کنترل موجودی (1)
منابع :
1-فاطمی قمی، محمد تقی : برنامه ریزی و کنترل تولید و موجودی ها
2-محمدی، علی : برنامه ریزی و کنترل تولید و موجوی ها
3-بهزادیان، مجید : برنامه ریزی و کنترل موجودی(1)
فهرست مطالب :
بخش اول : مبانی کنترل موجودی ها
بخش دوم : مدلهای معین موجودی
فصل اول: مدلهای اندازه ثابت سفارش
فصل دوم : مدلهای فاصله ثابت سفارش
فصل سوم : نقش محدودیتها در مقدار سفارش
بخش سوم : مدلهای احتمالی
فصل اول : مدلهای احتمالی اندازه ثابت سفارش
مدلهای احتمالی فاصله ثابت سفارش
بخش چهارم : پیش بینی
بخش پنجم : تخفیف
تعریف موجودی
موجودی به همه کالاها و موادی اطلاق می شود که در فرآیند تولید و
توزیع استفاده شده و یا مورد مصرف قرار می گیرند.اقلامی نظیر مواد
اولیه ، قطعات خریداری شده ، کالاهای در جریان ساخت و محصولات
نهایی جزو مهم ترین موجودی هایی هستند که در فرآیندهای تولید و
توزیع استفاده می شوند.
بخشی از متن پاورپوینت
بار اوّل که پیرمرد را دیدم در کنگرۀ نویسندگانی بود که خانۀ فرهنگ شوروی در تهران عَلمَ کرده بود؛ تیر ماه 1325 زبر و زرنگ میآمد و میرفت . دیگر شعرا کاری به کار او نداشتند. من هم که شاعر نبودم، و علاوه بر آن، جوانکی بودم و توی جماعت، برُ خورده بودم. شبی که نوبت شعر خواندن او بود، یادم است برق خاموش شد و روی میز خطابه شمعی نهادند و او»آی آدمها«یش را خواند.
تا اواخر سال 26 یکی دو بار به خانه اش رفتم. خانه اش کوچۀ پاریس بود. شاعر از یوش گریخته و در کوچۀ پاریس! عالیه خانم رو نشان نمیداد و پسرشان که کودکی بود، دنبال گربه میدوید و سر و صدا میکرد.
قلمرو زبانی: کنگرۀ: همایش/ عَلمَ: پرچم / زبر و زرنگ: چابک /شعرا: ج شاعر /میز خطابه: تریبون / آی آدمها«: یکی از اشعار نیما
قلمرو ادبی: عَلمَ کردن: کنایه از برپا کردن / توی گروهی برُ خوردن: تصادفی میان آنها قرار گرفتن
دیگر او را ندیدم تا به خانۀ شمیران رفتند؛ شاید در حدود سال 29 و30. یکی دو بار با زنم به سراغشان رفتیم. همان نزدیکیهای خانۀ آنها تکّه زمینی وقفی از وزارت فرهنگ گرفته بودیم و خیال داشتیم لانهای بسازیم. راستش اگر او در آن نزدیکی نبود، آن لانه ساخته نمیشد و ما خانۀ فعلی را نداشتیم. این رفت و آمد بود و بود تا خانۀ ما ساخته شد و معاشرت همسایگانه پیش آمد. محل هنوز بیابان بود و خانهها درست از سینۀ خاک درآمده بودند و در چنان بیغولهای آشنایی غنیمتی بود؛ آن هم با نیما. از آن به بعد که همسایۀ او شده بودیم، پیرمرد را زیاد میدیدم؛ گاهی هر روز؛ در خانههامان یا در راه. او کیفی بزرگ به دست داشت و به خرید میرفت و برمیگشت. سلام علیکی میکردیم و احوال میپرسیدیم و من هیچ فکر نمیکردم که به زودی خواهد رسید روزی که او نباشد.
قلمرو زبانی: لانه: آشیانه / راستش: راستی / بیغوله: کنج، گوشهای دور از مردم
قلمرو ادبی: لانه: استعاره از خانه / سینۀ خاک: اضافه استعاری / غنیمت: مشبه به؛ (آشنایی داشتن در چنین بیغولهای مانند غنیمت است)
گاهی هم سراغ همدیگر میرفتیم؛ تنها یا با اهل و عیال. گاهی درد دلی، گاهی مشورتی از خودش یا از زنش یا دربارۀ پسرشان که سالی یک بار مدرسه عوض میکرد و هر چه میگفتیم بحران بلوغ است و سخت نگیرید، فایده نداشت.
زندگی مرفّهی نداشتند پیرمرد شندرغازی از وزارت فرهنگ میگرفت که صرف و خرج خانه اش میشد. رسیدگی به کار منزل اصلاً به عهدۀ عالیه خانم بود که برای بانک ملی کار میکرد و حقوقی میگرفت و بعد که عالیه خانم بازنشسته شد، کار خراب تر شد. پیرمرد در چنین وضعی گرفتار بود. به خصوص این ده سالۀ اخیر، و آنچه این وضع را باز هم بدتر میکرد، رفت و آمد شاعران جوان بود.
قلمرو زبانی: اهل و عیال: نانخواران، خانوار / بحران: آشفتگی / مرفّه: با رفاه / شندرغازی: چندرغاز، پول اندک / صرف و خرج: هزینه
بخشی از متن پاورپوینت
اســم هــای اشـــاره
منظور همه اسم هایی است که برای اشاره به انسان،شی یا جایی به کار میروند.
هذا: این (اشاره به نزدیک، مفرد و مذکر)
هذامعلّم:این یک معلم است/ هذا المعلمُ بیرجندی:این معلم بیرجندی است
ذلک: آن (اشاره به دور، مفرد و مذکر)
ذالک الرّجلُ معلّمی: آن مرد، معلم من است / ذالک بیتُنا:آن خانه ما است
هذه:این(اشاره به نزدیک،مفرد ومونث )و(اشاره به نزدیک وجمع غیرانسان)
هذه فاطمةُ:این فاطمه است/هذه المدینةُ قدیمةُ وجمیلة: این شهرقدیمی و زیبا است
تـلــک: آن (اشاره به دور، مفرد ومونث)و(اشاره به دور وجمع غیرانسان)
تلک المدرسةُ مدرستی: آن مدرسه، مدرسه من است / فی کتابی رایتُ صورةَ تلک العمارة: درکتابم عکس آن بنا را دیدم.
هذانِ و هذینِ: این دو(اشاره به مثنی و مذکر)
هذانِ صدیقانِ: این دو دوست هستند یا اینها دو دوست هستند / هذانِ المعلمانِ معلّما العربیةِ: این دو معلم، معلم عربی هستند.
هاتانِ و هاتینِ: این دو(اشاره به مثنی و مونث)
هاتانِ قریتانِ جمیلتانِ: اینها دو روستای زیبا هستند / رایتُ هاتینِ الطالبتینِ فی ساحة المدرسةِ: این دو دانش آموز را در حیاط مدرسه دیدم.