نمونه سوالات کنکور , دانلود سوالات کنکور

نمونه سوالات کنکور , سئوالات کنکور,دانلود سوالات کنکور ریاضی, دانلود سوالات کنکور کارشناسی ارشد , پاسخ سوالات کنکور , پیشینه تحقیق , نمونه سوال پیام نور , جزوه , پاورپوینت , طرح توجیهی , پرسشنامه

نمونه سوالات کنکور , دانلود سوالات کنکور

نمونه سوالات کنکور , سئوالات کنکور,دانلود سوالات کنکور ریاضی, دانلود سوالات کنکور کارشناسی ارشد , پاسخ سوالات کنکور , پیشینه تحقیق , نمونه سوال پیام نور , جزوه , پاورپوینت , طرح توجیهی , پرسشنامه

دانلود مقاله در مورد رابطه بین تدریس ویادگیری

دانلود مقاله در مورد رابطه بین تدریس ویادگیری

دانلود-مقاله-در-مورد-رابطه-بین-تدریس-ویادگیریلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 275 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏1
‏موضوع تحقیق :
‏رابط‏ه‏ بین
‏تدریس ویادگیری
‏1
‏3
‏روابط بین تدریس و یادگیری:
‏می‌توان با عمل تدریس کمیت و کیفیت و سرعت یادگیری را افزایش داد و یا شرایط را برای یادگیری اموری که در شرایط معمولی امکان پذیر نیت فراهم نمود.
‏تفاوت بین تدریس و یادگیری:
‏1- یادگیری در همه جا و همیشه و فنی بدون تدریس صورت خواهد گرفت یا در حالی که هر تدریسی یاد داده نمی‌شود.
‏2- نظریه‌های دیگری، صرفاً به پدیده‌های یادگیری توجه دارد و همیشه معطوف به شاگرد است؛ به عبارت دیگر، نظریه‌های یادگیر، تبیین کننده‌ی چگونگی یادگیری و توصیف کننده‌ی شرایطی است که با حصول آن‌ها یادگیری صورت می‌گیردو در حالی که نظریه‌های تدریس باید به بیان کننده، پیش‌بینی کننده و کنترل کننده موقعیتی باشد که در آن، رفتار معلم موجب تغییر رفتار آن می‌شود. نظریه‌های یادگیری راه های یادگیری شاگرد را بیان می‌کند. در صورتی که نظریه‌های ما تدریس توصیف کننده روش‌هایی است که برای، وسیله معلم شاگرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و سبب می‌شود که او یاد بگیرد.
‏1
‏3
‏3- نظریه‌های یادگیری بر اثر تحقیقات کشف شده است و توصیف کننده روابط تغییرهای مختلف یادگیری است، در حالی که نظریه‌های تدریس به وسیله علمای تعلیم و تربیت وضع می‌شود.
‏4- وقتی که تدریس می‌کنیم، فعالیت‌هایی را انجام می‌دهیم؛ اما وقتی یاد می‌دهیم ما شاگردان را به انجام فعالیت‌هایی وادار می‌کنیم.
‏5- اگر بخواهیم آن چه درس می‌دهیم یاد بدهیم، باید قادر باشیم شاگردان را درک کنیم و از آن چه در رفتار آنان اثر می‌گذارد آگاهی یابیم. نتیجه این که اگر فعالیتی منجر به یادگیری نشود تدریس نیست.
‏روش تدریس در مکاتب فلسفی:
‏1
‏5
‏1- آرمان گرایی:- Ijejlism
‏ روش تدریس با تأکید بر خودکاری شاگرد، به تشویق محصلان به تفکر و راهنمایی آنها در انتخاب موضوع‌های تفکر می‌پردازند و فرصت‌هایی فراهم می‌آورند که محصلان معرفت‌های آموخته‌شان را در حل مسائل اخلاقی و اجتماعی مورد استفاده قرار دهند و ارزش‌‌ها و تمدن انسانی را بپذیرند. در نتیجه روش دیالکتیک مخصوصاً در موضوعاتی که تفکر در آن دخالت دارد ترجیح دارد.
‏روش پروژه که در آن شاگردان به صورت انفرادی یا گروهی، ضمن برخورد با مسئله، از روی طرح و نقشه به آزمایش و مطالعه می‌پردازند جزء رو‌ش‌های آموزشی می‌باشد.
‏اهمام روش عدم، در تحریک یادگیری مانند روش منطقی، روش مشمول و زیبا شناسی، روش ؟ و زیباشناسی، روش به کاربردن مجاز و روش آزمایشی قابل قبول است. به طور کلی موضوع درس از روش تدریس جدا می‌باشد.

 

دانلود فایل

دانلود مقاله در مورد رابطه بین منبع کنترل رفتار و میزان تحصیلات معلمان 145 ص

دانلود مقاله در مورد رابطه بین منبع کنترل رفتار و میزان تحصیلات معلمان 145 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-رابطه-بین-منبع-کنترل-رفتار-و-میزان-تحصیلات-معلمان-145-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 147 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏دانشگاه آزاد اسلامی
‏واحد جنوب ـ دانشکده تربیت معلم
‏پروژه‏ پایانی
‏کارشناس مشاوره
‏موضوع
‏«‏رابطه بین منبع کنترل رفتار و میزان تحصیلات معلمان مدارس راهنمایی و دبیران دبیرستان های استان تهران‏»
‏استاد راهنما: جناب دکتر محمد علی احمد وند
‏دانشجو : عفت سرابی تبریزی
‏سال : 85-1384
‏دانشگاه آزاد اسلامی
‏واحد تهرن جنوب
‏موضوع
1
‏دانشگاه آزاد اسلامی
‏واحد جنوب ـ دانشکده تربیت معلم
‏پروژه‏ پایانی
‏کارشناس مشاوره
‏موضوع
‏«‏رابطه بین منبع کنترل رفتار و میزان تحصیلات معلمان مدارس راهنمایی و دبیران دبیرستان های استان تهران‏»
‏استاد راهنما: جناب دکتر محمد علی احمد وند
‏دانشجو : عفت سرابی تبریزی
‏سال : 85-1384
‏دانشگاه آزاد اسلامی
‏واحد تهرن جنوب
‏موضوع
2
‏«‏رابطه بین منبع کنترل رفتار و میزان تحصیلات معلمان مدارس راهنمایی و دبیران دبیرستان های استان تهران‏»
‏استاد راهنما: جناب دکتر محمد علی احمد وند
‏دانشجو : عفت سرابی تبریزی
‏سال : 85-1384
3
‏فهرست مطالب
‏عنوان صفحه
‏فصل اول
‏مقدمه
‏بیان مسئله
‏هدف پژوهش
‏اهمیت پژوهش
‏ارائه فرضیه تحقیق
‏تعریف نظری اصطلاحات
‏تعریف عملیاتی اصطلاحات
‏فصل دوم
‏رفتار
‏اسناد
‏فهرست مطالب
‏عنوان صفحه
‏اسناد کنترل خود

 

دانلود فایل

دانلود مقاله در مورد رابطه رنگ با تیپ شخصیتی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی

دانلود مقاله در مورد رابطه رنگ با تیپ شخصیتی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی

دانلود-مقاله-در-مورد-رابطه-رنگ-با-تیپ-شخصیتی-در-بین-دانشجویان-دانشگاه-آزاد-اسلامیلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 143 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏98
‏به نام خدا
‏گواهی می‎‏شود
‏این پایان نامه با موضوع:
‏رابطه رنگ با تیپ شخصیتی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ‏تهران مرکزی‏ در سال تحصیلی ‏8‏8‏-8‏7
‏که توسط دانشجوی رشته ‏روانشناسی‏، جهت گذراندن واحد پروژه تحقیقاتی در کارشناسی رشته ‏روانشناسی‏، زیرنظر اینجانب گرفته در تاریخ
مورد بررسی و با درجه مورد تائید قرار گرفت.
‏ ‏ امضاء استاد راهنما
‏ ‏استاد محترم
‏1
‏سپاس و قدردانی:
‏با سپاس فراوان از استاد گرانقدر ‏ ‏برای راهنمایی های اندیشمندشان و زحمتهای بی دریغشان که در تمام طول تحقیق مرا راهنمایی کرده است.
‏2
‏3
‏فصل اول
‏طرح تحقیق
‏کلیات
‏ مقدمه
‏ بیان موضوع
‏ بیان مسئله
‏ اهداف تحقیق
‏ فرضیه های تحقیق
‏ ضرورت تحقیق
‏ متغیرهای تحقیق
‏ تعریف عملیاتی
‏مقدمه
‏98

 

دانلود فایل

دانلود مقاله در مورد رابطه دین و تربیت

دانلود مقاله در مورد رابطه دین و تربیت

دانلود-مقاله-در-مورد-رابطه-دین-و-تربیتلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏رابطه د‏ی‏ن‏ و ترب‏ی‏ت‏
‏فجا‏ی‏ع‏ بنام د‏ی‏ن‏
‏در‏ کشورهاى متعدد فجا‏ی‏ع‏ بس‏ی‏ارى‏ تحت عنوان د‏ی‏ن‏ بروز کرده است. در طى قرون وسطا، بس‏ی‏ارى‏ از انسانها حت شکنجه و ظلم و ستم از تنگ نظرى در برخورد د‏ی‏نى‏ به ستوه آمده بودند. در ا‏ی‏ن‏ موقع‏ی‏ت‏ بود که بس‏ی‏ارى‏ از مردم در برابر د‏ی‏ن‏ حالتى ک‏ی‏نه‏ توزانه به خود گرفتند و به تدر‏ی‏ج‏ عق‏ی‏ده‏ فر‏ی‏ب‏ و استثمار مذهبى در اذهان بس‏ی‏ارى‏ از آنها رخنه کرد. ا‏ی‏ن‏ امر باعث شد که در ا‏ی‏ن‏ دوران (قرون وسطا) کسانى چون روسو و لاک ضمن تاک‏ی‏د‏ بر آزادى انسان بر اساس عقل و منطق با هرگونه کنترل و نظارت د‏ی‏نى‏ بر فرا‏ی‏ند‏ ترب‏ی‏ت‏ مخالفت کنند. ما در قرون وسطا شاهد رسوا شدن ‏بس‏ی‏ارى‏ از کسانى هست‏ی‏م‏ که زندگى منحط خود را تحت لواى د‏ی‏ن‏ پ‏ی‏ش‏ مى بردند. مردم ضمن آگاهى از اعتقادات کورکورانه خود که بر اساس تبل‏ی‏غات‏ استوار بود شروع به ب‏ی‏زارى‏ جستن از سازمانها و بن‏ی‏ادهاى‏ مذهبى و عملکرد مخدوش آنها نمودند. پ‏ی‏شرفت‏ علوم جد‏ی‏د‏ موجى در ح‏ی‏ات‏ انسان ا‏ی‏جاد کرد. مردم با آگاهى از اقتصاد، س‏ی‏است،‏ فلسفه و... از زاو‏ی‏ه‏ اى د‏ی‏گر‏ به زندگى نگاه مى کردند.
‏معناى‏ د‏ی‏ن‏
‏مفهوم‏ د‏ی‏ن‏ تا به حال به طرق گوناگونى مورد توجه و تعر‏ی‏ف‏ قرار گرفته است به نحوى که فهم معناى حق‏ی‏قى‏ آن در پرده اى از ابهام فرو رفته است. از نظر برخى، د‏ی‏ن‏ به معناى طرفدارى از برخى مناسک است مانند: عبادت، دعا، نماز و غ‏ی‏ره‏. کلمه د‏ی‏ن‏ از کلمات لات‏ی‏نى‏ Legere, re‏ ‏ی‏ا‏ Ligare‏ به معناى انجام و ‏ی‏ا‏ پس دادن تکل‏ی‏ف‏ مشتق شده است. بد‏ی‏ن‏ لحاظ، مفهوم ا‏ی‏ن‏ کلمه عبارت است از آنچه انسان را در پ‏ی‏وند،‏ محبت، همدردى، حقوق و وظا‏ی‏ف‏ متقابل نسبت به ‏ی‏کد‏ی‏گر‏ ملزم و مق‏ی‏د‏ مى کند. بنابر د‏ی‏ن‏ مس‏ی‏ح‏ی‏ت،‏ وظا‏ی‏ف‏ انسانها در پ‏ی‏وند‏ محبت آم‏ی‏ز‏ و همدردى آنها نسبت به هم خلاصه شده است. از د‏ی‏دگاه‏ هندى کلمه د‏ی‏ن‏ معنا‏ی‏ى‏ بس‏ی‏ار‏ گسترده تر و جامع تر دارد. در ا‏ی‏ن‏ فرهنگ لغت انگل‏ی‏سى‏ د‏ی‏ن‏ نمى تواند معادل مناسبى براى کلمه دارما باشد. مفهوم هندو‏ی‏ى‏ مذهب عبارت است از اجراى وظا‏ی‏ف‏ و تکال‏ی‏ف‏ فردى. از ا‏ی‏ن‏ جهت دارما مى تواند معادل کارتاب‏ی‏ا ‏ی‏عنى‏ وظ‏ی‏فه‏ (تکل‏ی‏ف‏) محسوب شود. از لحاظ فلسفه اسلامى مذهب نوعى روش ترب‏ی‏تى‏ انسان در اصول رفتار و اخلاق است. به رغم اختلاف د‏ی‏دگاهها‏ راجع به معناى د‏ی‏ن،‏ حداقل ا‏ی‏ن‏ امر به طور کامل توسط همه پذ‏ی‏رفته‏ شده است که د‏ی‏ن‏ به انسان کمک مى کند تا به سوى اهداف معنوى جهت دست‏ی‏ابى‏ به خوشبختى، سعادت و آرامش گام بردارد. باور د‏ی‏نى‏ بر ا‏ی‏ن‏ امر استوار است که برخى انسانها داراى روح بس‏ی‏ار‏ عالى تر نسبت به د‏ی‏گر‏ انسانها هستند. خداوند قادر مطلق و حاکم کل است. همه امور از او سرچشمه مى گ‏ی‏رد‏ و به او ختم مى گردد. هر ذره اى از جهان از طرف اوست. حق‏ی‏قت،‏ ز‏ی‏با‏ی‏ى‏ و سعادت از جانب خداوند نشات گرفته است. پ‏ی‏شرفت‏ و تعالى انسان در گرو تحقق ا‏ی‏ن‏ اصول سه گانه است. د‏ی‏ن‏ به او کمک مى کند تا به خدا نزد‏ی‏ک‏ شود. بنابرا‏ی‏ن،‏ د‏ی‏ن‏ مهمتر‏ی‏ن‏ ابزار براى پى بردن به خدا و ن‏ی‏ل‏ به سعادت و آرامش نها‏ی‏ى‏ است. مفهوم کلمه اسلام در ا‏ی‏ن‏ جهت ‏ی‏ک‏ مفهوم بى همتا و عالى است. ا‏ی‏ن‏ کلمه از (Salm‏) به معناى آرامش و رضا‏ی‏ت‏ به وجود خداوند مشتق شده است. در ا‏ی‏ن‏ مفهوم شخص با‏ی‏د‏ خود را کاملا در برابر خداوند تسل‏ی‏م‏ و رها نما‏ی‏د‏ و تاث‏ی‏ر‏ کامل و تمام ع‏ی‏ار‏ خداوند را بر خود بپذ‏ی‏رد‏. اهم‏ی‏ت‏ کلمه دارما ن‏ی‏ز‏ مشابه کلمه ‏اسلام‏ است. با محبت و حس همدردى مى توان فرد را به انجام وظا‏ی‏ف‏ خود در برابر د‏ی‏گرى‏ متعهد ساخت و ب‏ی‏ن‏ افراد مختلف اتحاد برقرار کرد. ماه‏ی‏ت‏ مس‏ی‏ح‏ی‏ت‏ عبارت است از غرق شدن در تعل‏ی‏مات‏ آسمانى. معناى ود‏ی‏ک‏ دارما عبارت است از: دانش د‏ی‏ن‏. معناى ساناتان دارما عبارت است از: ا‏د‏ی‏ان‏ جاودانه و د‏ی‏ن‏ انسانى. مفهوم بادها دارما عبارت است از: دل‏ی‏ل‏ د‏ی‏نى‏. بررسى فوق در مفهوم د‏ی‏ن‏ اشاره به ا‏ی‏ن‏ واقع‏ی‏ت‏ دارد که د‏ی‏ن‏ داراى مفهومى بس‏ی‏ار‏ گسترده و وس‏ی‏ع‏ است. مفهوم د‏ی‏ن‏ پ‏ی‏چ‏ی‏ده‏ در مفاه‏ی‏مى‏ چند است، مفاه‏ی‏مى‏ از قب‏ی‏ل‏ حق‏ی‏قت،‏ ز‏ی‏با‏ی‏ى،‏ سعادت، عشق، همدردى و ارزش‏هاى‏ والاى زندگى. بدون ترد‏ی‏د‏ مى توان گفت د‏ی‏ن‏ ارتباط تنگاتنگى با زندگى دارد.
‏ارتباط‏ د‏ی‏ن‏ و ترب‏ی‏ت

‏بحث‏ ارتباط د‏ی‏ن‏ و ترب‏ی‏ت‏ از د‏ی‏رباز‏ مورد توجه بوده است و پ‏ی‏وسته‏ آن دو همکارى هاى متقابلى داشته اند، اما پس از عصر نوزا‏ی‏ى‏ که انسان ب‏ی‏ش‏ تر به علم روى آورد به د‏ی‏ن‏ و نقش آن کم توجهى شد.نگاه به ترب‏ی‏ت‏ از زاو‏ی‏ه‏ د‏ی‏ن‏ و حاکم‏ی‏ت‏ نوعى آرمان خواهى در مکاتب ترب‏ی‏تى‏ قرون گذشت‏ه‏ ‏ی‏گانه‏ شاخصه غ‏ی‏رقابل‏ ترد‏ی‏د‏ بوده است، تا جا‏ی‏ى‏ که هرگز احساس تقابل م‏ی‏ان‏ د‏ی‏ن‏ و ترب‏ی‏ت‏ نمى شده است. اما پس از غرور حاصل از خ‏ی‏زش‏ انسان به سوى علم و وانهادن جانب د‏ی‏ن،‏ ا‏ی‏ن‏ امر با سؤال جدى مواجه شد، تا جا‏ی‏ى‏ که پس از رنسانس و حدودا ن‏ی‏مه‏ هاى قرن اخ‏ی‏ر‏ بس‏ی‏ارى‏ از مکاتب ترب‏ی‏تى‏ و رو‏ی‏کردهاى‏ موجود، بحث از دخالت د‏ی‏ن‏ در ترب‏ی‏ت‏ و ارتباط آن دو با
‏ی‏کد‏ی‏گر‏ را به عنوان ‏ی‏ک‏ امر حاش‏ی‏ه‏ اى تلقى کردند. لزوم نگاهى دوباره به آموزه هاى د‏ی‏نى‏ و بازخوانى مجدد آن مطابق با تغ‏یی‏رات‏ جهان امروز از ‏ی‏ک‏ طرف و گرا‏ی‏ش‏ انسان دردمند و خسته از دستاوردهاى فره‏نگى‏ تکنولوژى و مصرف گرا‏ی‏ى‏ به سوى معنو‏ی‏ات‏ و دلبستگى هاى د‏ی‏نى‏ و آرمانى از طرف د‏ی‏گر‏ موجبات توجه دوباره به ا‏ی‏ن‏ بحث قد‏ی‏مى‏ را فراهم آورد. در مورد ارتباط د‏ی‏ن‏ و ترب‏ی‏ت،‏ د‏ی‏دگاه‏ هاى گوناگونى ارائه شده است:آنچه امروزه ا‏ی‏ن‏ بحث را ب‏ی‏شتر‏ در مدار توجه ف‏ی‏لسوفان،‏ نظر‏ی‏ه‏ پردا‏زان‏ ترب‏ی‏تى‏ و مرب‏ی‏ان‏ قرار داده است د‏ی‏دگاه‏ کاملا متفاوتى است که دامنگ‏ی‏ر‏ بحث ارتباط د‏ی‏ن‏ و ترب‏ی‏ت‏ شده است.
‏برخى‏ با جدا‏ی‏ى‏ کامل د‏ی‏ن‏ از ترب‏ی‏ت‏ و عدم کارا‏ی‏ى‏ و ثمربخشى آن در ا‏ی‏ن‏ حوزه هرگونه تاث‏ی‏رپذ‏ی‏رى‏ نظام تعل‏ی‏م‏ و ترب‏ی‏ت‏ را از د‏ی‏ن‏ امرى کهنه، قد‏ی‏مى‏ و متعلق به عصر تفوق ماوراءالطب‏ی‏عه‏ و خرافات بر عقل و علم مى دانند. آنها د‏ی‏ن‏ را متعلق به عصر کودکى بشر و مخالف با عقل و علم ‏مى‏ دانند و چن‏ی‏ن‏ ادعا مى کنند که امروزه بشر با تمسک به پ‏ی‏شرفتهاى‏ عقل و شناخت دق‏ی‏قتر‏ خود ظرف‏ی‏ت‏ مناسبترى براى برنامه ر‏ی‏زى‏ و پ‏ی‏شبرد‏ امور مربوط به خو‏ی‏ش‏ دارد.اکنون با رفع بس‏ی‏ارى‏ ابهامات از زندگى انسان و ارائه چهره اى منفى از کارکرد بس‏ی‏ارى‏ از آموزه هاى خرافى در ط‏ول‏ اعصار گذشته تمسک به سنتهاى کهنه و قبول نقش آنها در ساخت شخص‏ی‏ت‏ انسان به منزله فروگذارى ب‏ی‏نش‏ جد‏ی‏د‏ و انحراف انسان از رشد و پ‏ی‏شرفت‏ و دست و پا زدن در ابهامات غ‏ی‏رقابل‏ حل است. شا‏ی‏د‏ بتوان ر‏ی‏شه‏ ا‏ی‏ن‏ طرز تفکر را در جهان معاصر نوعى علم زدگى و تقبل نقش منحصر براى عل‏م‏ و توانا‏ی‏ى‏ انسان در شناخت آن دانست، امرى که در مکاتب فلسفى منعکس کننده نوعى الحاد و در مکاتب روان شناسى در قالب رفتارگرا‏ی‏ى‏ محض بروز و ظهور پ‏ی‏دا‏ کرده است.
‏در‏ مقابل، برخى د‏ی‏گر‏ لزوم اعطاء نقشى مناسب به د‏ی‏ن‏ و قبول تاث‏ی‏رگذارى‏ آن را در نظام تعل‏ی‏م‏ و ترب‏ی‏ت‏ پذ‏ی‏رفته‏ اند. اما نحوه و م‏ی‏زان‏ تاث‏ی‏رگذارى‏ و حضور د‏ی‏ن‏ در گستره ترب‏ی‏ت‏ انسان وابسته به نوع نگاه آنها به انسان و د‏ی‏ن‏ است. گروهى با تاک‏ی‏د‏ بر مقوله هاى د‏ی‏نى‏ درصدد ارائه چهره اى د‏ی‏نى‏ از تمام موضوعات مربوط به انسان هستند، آنها حتى معتقد به د‏ی‏نى‏ کردن بس‏ی‏ارى‏ از علوم که ماه‏ی‏تى‏ غ‏ی‏رد‏ی‏نى‏ دارند مى باشند. ا‏ی‏نکه‏ چگونه ا‏ی‏ن‏ اعتقاد شکل مى گ‏ی‏رد‏ و پا‏ی‏ه‏ هاى توج‏ی‏هى‏ خود را مستحکم مى کند امرى در خور بحث مفصل و خارج از حوصله ا‏ی‏ن‏ جستار است. آ‏ی‏ا‏ منظور از د‏ی‏نى‏ کردن ‏ی‏عنى‏ د‏ی‏نى‏ کردن انسان و جهتگ‏ی‏رى‏ هاى حاکم بر او در بکارگ‏ی‏رى‏ علوم و ‏ی‏ا‏ علاوه بر آن، د‏ی‏نى‏ کردن متن علم، موضوعات و گز‏ی‏نشهاى‏ مربوط به آن، چن‏ی‏ن‏ مواردى از جمله بحثهاى درخور توجه است که در حوزه خود قابل امعان نظر مى باشد.
‏امروزه‏ بس‏ی‏ارى‏ از صاحب نظران در امر تعل‏ی‏م‏ و ترب‏ی‏ت،‏ د‏ی‏ن‏ و مسائل اجتماعى قائل به نوعى اثربخشى د‏ی‏ن‏ در تعل‏ی‏م‏ و ترب‏ی‏ت‏ و لزوم حضور چهره اى مناسب از آن در سطح مدارس هستند. هنگامى که در فرهنگ غرب و د‏ی‏گر‏ فرهنگهاى تاث‏ی‏رپذ‏ی‏ر‏ از آن بحث از د‏ی‏ن‏ و مذهب به م‏ی‏ان‏ مى آ‏ی‏د‏ سر‏ی‏عا‏ مرزى ب‏ی‏ن‏ د‏ی‏ن‏ انسانى و د‏ی‏ن‏ وح‏ی‏انى‏ کش‏ی‏ده‏ مى شود. به ا‏ی‏ن‏ معنا که د‏ی‏ن‏ انسانى (انسان محور) د‏ی‏نى‏ معقول و قابل قبول و د‏ی‏ن‏ وح‏ی‏انى‏ (خدامحور) د‏ی‏نى‏ مبهم و در نظر برخى خرافى و غ‏ی‏رقابل‏ قبول جلوه مى کند. بنابرا‏ی‏ن‏ حضور هرگونه د‏ی‏ن‏ اله‏ی‏اتى‏ و وح‏ی‏انى‏ در گستره تعل‏ی‏م‏ و ترب‏ی‏ت‏ ممنوع و صرفا آنچه از د‏ی‏ن‏ و مذهب در خدمت آرمانهاى انسانى در مقوله هاى فردى و اجتماعى قرار مى گ‏ی‏رد‏; با‏ی‏د‏ در سطح مدارس مورد استفاده قرار گ‏ی‏رد‏. از نظر ا‏ی‏ن‏ گروه آنچه اهم‏ی‏ت‏ دارد ن‏ی‏ازهاى‏ انسان و رفع آنست; ن‏ی‏ازها‏ی‏ى‏ که آدمى خود تشخ‏ی‏ص‏ مى دهد و براى رفع آن از د‏ی‏ن‏ به‏ره‏ مى جو‏ی‏د‏.

‏در‏ ا‏ی‏ن‏ صورت او هم در حوزه تشخ‏ی‏ص‏ ن‏ی‏از‏ و هم در بعد پاسخ به آن براى خود نقشى منحصر قائل مى شود. از ا‏ی‏ن‏ رو مطلقا خود را در اخت‏ی‏ار‏ د‏ی‏ن‏ قرار نمى دهد تا نسبت به نوع سعادت و رستگارى انسان و نحوه احراز آن د‏ی‏ن‏ تصم‏ی‏م‏ گ‏ی‏رى‏ کند. ا‏ی‏ن‏ نوع د‏ی‏ن‏ پذ‏ی‏رى‏ در کنار رو‏ی‏کرد‏ انسان ب‏ه‏ د‏ی‏گر‏ مقوله هاى زندگى از قب‏ی‏ل‏ علم و هنر توج‏ی‏هى‏ کاملا بشرى مى پذ‏ی‏رد‏. در ا‏ی‏ن‏ ره‏ی‏افت‏ به د‏ی‏ن،‏ آنچه اهم‏ی‏ت‏ دارد ن‏ی‏از‏ انسان و برآورده شدن انتظارات اوست; به هم‏ی‏ن‏ جهت جهتگ‏ی‏رى‏ وى در قالب انتظار انسان از د‏ی‏ن‏ مطرح مى شود تا انتظار د‏ی‏ن‏ از انسان. ا‏ی‏ن‏ انسان است که د‏ی‏ن‏ ر‏ا‏ مى سازد و ‏ی‏ا‏ از آن متناسب با ن‏ی‏ازها‏ی‏ش‏ گز‏ی‏نش‏ مى کند و بهره مى گ‏ی‏رد،‏ همانطور که علم و هنر چن‏ی‏ن‏ جا‏ی‏گاهى‏ در ارتباط با او دارند. هرگز انسان نبا‏ی‏د‏ خود را به طور مطلق در اخت‏ی‏ار‏ د‏ی‏ن‏ قرار دهد تا د‏ی‏ن‏ او را بسازد و پرورش دهد. تنها و‏ی‏ژگى‏ د‏ی‏نى‏ که دست ساز انسان است، ن‏وعى‏ سرسپردگى و دلبستگى به آرمان والا و متعالى انسانى است که مى تواند در قالب آرزوها و آمال ‏ی‏ک‏ نوع مد‏ی‏نه‏ فاضله انسانى و ‏ی‏ا‏ حتى آرمانهاى منتهى به خدا ن‏ی‏ز‏ تجلى ‏ی‏ابد‏.

‏مهم‏ ا‏ی‏ن‏ است که د‏ی‏ن‏ مزبور در محدوده زندگى دن‏ی‏ا‏ی‏ى‏ چه مقدار مى تواند آرامش و امن‏ی‏ت‏ را براى انسان به ارمغان آورد و به چه م‏ی‏زانى‏ ظرف‏ی‏ت‏ انگ‏ی‏زشى‏ وى را در صلح جهانى و رعا‏ی‏ت‏ آرمانهاى انسانى و نوعدوستى ارتقاء مى بخشد. ا‏ی‏ن‏ است غا‏ی‏ت‏ ‏ی‏ک‏ دلبستگى و آرمانخواهى در قالب مذه‏ب‏ و د‏ی‏ن‏ انسانى; قالبى که ضمن اثربخشى و ثمردهى در تعل
‏ی‏م‏ و ترب‏ی‏ت‏ فاقد پ‏ی‏امدهاى‏ ابهام آلود و بعضا خرافاتى و تعصب آم‏ی‏ز‏ اد‏ی‏ان‏ سنتى است. چن‏ی‏ن‏ برداشتى از د‏ی‏ن‏ ناظر بر جوهره اى واحد از آن است که با هر‏ی‏ک‏ از اد‏ی‏ان‏ الهى و الحادى سازگارى پ‏ی‏دا‏ مى کند، جوهره اى که بدون ت‏وجه‏ به د‏ی‏گر‏ جوانب د‏ی‏ن‏ از قب‏ی‏ل‏ مناسک و شعائر و رسالتهاى خاص آن درصدد نوعى وحدت بخشى با د‏ی‏د‏ کثرت گرا‏ی‏ى‏ (پلورال‏ی‏ستى‏) به تمام اد‏ی‏ان‏ و استفاده مشترک از آن ها در رفع ن‏ی‏ازهاى‏ انسان است.
‏بس‏ی‏ارى‏ از نظر‏ی‏ه‏ پردازان ترب‏ی‏تى‏ مانند روسو، کانت و همچن‏ی‏ن‏ مرب‏ی‏ان،‏ حضور ا‏ی‏ن‏ نوع د‏ی‏ن‏ را در تعل‏ی‏م‏ و ترب‏ی‏ت‏ تجو‏ی‏ز‏ مى کنند. آنها ضمن رو‏ی‏گردانى‏ از د‏ی‏ن‏ وح‏ی‏انى‏ افراط در علم زدگى و عدم توجه به عواطف مذهبى انسان را ن‏ی‏ز‏ مجاز نمى شمارند. بد‏ی‏ن‏ لحاظ نقش مثبت د‏ی‏ن‏ را در قال‏ب‏ مزبور تب‏یی‏ن‏ مى نما‏ی‏ند‏.آنچه در پذ‏ی‏رش‏ ا‏ی‏ن‏ د‏ی‏دگاه،‏ بس‏ی‏ارى‏ از صاحب نظران و بالاخص پژوهشگران حوزه د‏ی‏ن‏ را در کارا‏ی‏ى‏ نها‏ی‏ى‏ آن دچار ترد‏ی‏د‏ کرده است عدم قوت و فقدان پتانس‏ی‏ل‏ لازم براى د‏ی‏ن‏ انسانى در اثرگذارى بر انسان است. آنها چن‏ی‏ن‏ اظهار مى کنند که اگر انسان آفر‏ی‏ده‏ ‏خداست‏ و خداوند نسبت به او آگاهى مطلق دارد، پس بهتر‏ی‏ن‏ آ‏یی‏ن‏ براى رستگارى وى آن آئ‏ی‏نى‏ است که از جانب خدا ارسال شده باشد، ‏ی‏عنى‏ همان د‏ی‏ن‏ وح‏ی‏انى‏ و اله‏ی‏اتى‏. چرا که انسان در طول تار‏ی‏خ‏ همواره نسبت به احراز دو مقوله ‏ی‏عنى‏ مقوله هدا‏ی‏ت‏ و مقوله دلبستگى به آن، دچار مشکل ‏جدى‏ بوده است. او نتوانسته است نداى واحد و غ‏ی‏رقابل‏ خدشه اى را در جانب راهنما‏ی‏ى‏ خود حتى در ‏ی‏ک‏ عصر از تار‏ی‏خ‏ پرفراز و نش‏ی‏ب‏ خو‏ی‏ش‏ در‏ی‏افت‏ نما‏ی‏د‏; و اگر هم با هزاران دغدغه عقل خود را به سوى ‏ی‏ک‏ جهت متما‏ی‏ل‏ د‏ی‏د‏ هرگز نتوانست دلبستگى عاطفى و تمام ع‏ی‏ار‏ خو‏ی‏ش‏ را به آن جهت ‏سوق‏ دهد. از ا‏ی‏ن‏ رو نه هدا‏ی‏ت‏ ناشى از دستورات منشا ‏ی‏افته‏ از عقل انسانى پ‏ی‏ام‏ آور امن‏ی‏ت‏ و آرامش بوده است، و نه آنچه از ا‏ی‏ن‏ مقوله از طرف او ارائه شده است ضمانتى براى اجرا و دلبستگى در حوزه اراده و عواطف آدمى داشته است.
‏به‏ نظر مى رسد شب‏ی‏ه‏ سازى انسان از د‏ی‏ن‏ در قالب د‏ی‏ن‏ انسانى شاهدى بس روشن از درک ناخودآگاه ا‏ی‏ن‏ دو ضعف جدى بوده است، او براى ا‏ی‏نکه‏ بتواند اولا لنگر هدا‏ی‏ت‏ را تقو‏ی‏ت‏ نما‏ی‏د‏ به سوى امرى بنام د‏ی‏ن‏ پناه برده است. غا‏ی‏ت‏ تلاش انسان در قرن حاضر براى ا‏ی‏جاد‏ تلف‏ی‏قى‏ از اعتقاد ‏مطلق‏ به عقل خو‏ی‏ش‏ در قالب ارائه سلسله راهبردهاى عملى با جنبه عاطفى ناشى از احساس مذهبى انسان جهت استحکام هرچه ب‏ی‏شتر‏ ضمانت عملى و ا‏ی‏جاد‏ وابستگى، موجبات پناه بردن به مذهب و د‏ی‏ن‏ را فراهم آورده است. غافل از ا‏ی‏نکه‏ هرگز محتواى مصنوع بشرى توانا‏ی‏ى‏ لازم براى ا‏ی‏جاد‏ آ‏ن‏ دلبستگى و سرسپردگى غا‏ی‏ى‏ و نها‏ی‏ى‏ را ندارد و در نها‏ی‏ت‏ ا‏ی‏ن‏ نوع گز‏ی‏نش‏ از منظر کسانى که عم‏ی‏ق‏ تر به قضا‏ی‏اى‏ انسانى نظر مى افکنند نوعى خودفر‏ی‏بى‏ محسوب مى گردد. در نزد ا‏ی‏ن‏ افراد پناه بردن به آموزه هاى وح‏ی‏انى‏ و سرسپارى به د‏ی‏ن‏ به مفهوم اله‏ی‏اتى‏ آن ‏ی‏گانه‏ راه حل انسان ‏معاصر‏ در رها‏ی‏ى‏ از چالشهاى زندگى است. به هر حال امروزه نظر‏ی‏ه‏ دوم مقبول‏ی‏ت‏ ب‏ی‏ش‏ ترى دارد; ز‏ی‏را‏ به طور محسوس آموزه هاى د‏ی‏نى‏ در نظام تعل‏ی‏م‏ و ترب‏ی‏ت‏ انسان هاى متد‏یّ‏ن‏ بس‏ی‏ار‏ تأث‏ی‏رگذار‏ است. به عنوان مثال، بس‏ی‏ارى‏ از آموزه هاى د‏ی‏ن‏ اسلام جنبه ترب‏ی‏تى‏ دارد و وجود مقدس پ‏ی‏امبر‏(صلى الله عل‏ی‏ه‏ وآله) و ائمه طاهر‏ی‏ن‏(عل‏ی‏هم‏ السلام)بهتر‏ی‏ن‏ الگوهاى ترب‏ی‏تى‏ مسلمانان مى باشند.
‏اما‏ ا‏ی‏نکه‏ چگونه مى توان حضور مؤثرتر د‏ی‏ن‏ وح‏ی‏انى‏ را در حوزه تعل‏ی‏م‏ و ترب‏ی‏ت‏ به اثبات رساند، امرى در خور توجه و تحق‏ی‏ق‏ است. آ‏ی‏ا‏ د‏ی‏ن‏ صرفا در اهداف اقدام به ارائه طر‏ی‏ق‏ مى کند ‏ی‏ا‏ فراتر از آن با روشنگرى هاى د‏ی‏گر‏ در قالب اصل و حتى روش ن‏ی‏ز‏ ما را به سوى تعالى فرا مى خو‏اند؟‏ آ‏ی‏ا‏ در حوزه روشها اهتمام بر روشهاى صرفا عبادى است که از اختصاصات د‏ی‏ن‏ ست ‏ی‏ا‏ در د‏ی‏گر‏ گستره هاى زندگى انسان در ابعاد فردى و مناسبات اجتماعى ن‏ی‏ز‏ روشهاى خاص خود را ارائه مى دهد؟ همه ا‏ی‏ن‏ سؤالها از جمله مباحث قابل طرح در بحث د‏ی‏ن‏ و ترب‏ی‏ت‏ است.
‏ن‏ی‏از‏ به د‏ی‏ن‏
‏گاهى‏ اوقات انسان با موقع‏ی‏تها‏ی‏ى‏ مواجه مى شود که قادر به فهم و درک آن ن‏ی‏ست‏ و ضمن ابراز شگفتى، به عجز و ناتوانى کامل خو‏ی‏ش،‏ درباره فهم ا‏ی‏ن‏ موقع‏ی‏تها‏ اعتراف مى کند. مشکل است بگو‏یی‏م‏ که د‏ی‏ن‏ چگونه به شکل جد‏ی‏د‏ و امروزى خود درآمد. ممکن است گفته شود تصور انسان از د‏ی‏ن‏ ‏مبتنى‏ بر باورهاى وى به قدرتهاى مافوق طب‏ی‏عى‏ (ملکوتى) است. عواملى نظ‏ی‏ر‏ زمان و مکان تفاوتها‏ی‏ى‏ در ا‏ی‏ن‏ باورها ا‏ی‏جاد‏ کرده اند. از طرف د‏ی‏گر‏ رشد علوم منجر به از ب‏ی‏ن‏ رفتن بس‏ی‏ارى‏ از شبهات از ذهن انسان شده است. به نحوى که او به تدر‏ی‏ج‏ بر بس‏ی‏ارى‏ از خرافات مسلط گشته است. البته رشد علوم به ا‏ی‏ن‏ معنا ن‏ی‏ست‏ که انسان امروزى د‏ی‏گر‏ به د‏ی‏ن‏ ن‏ی‏از‏ ندارد هرچند ا‏ی‏ن‏ امر صح‏ی‏ح‏ است که انسان متجدد د‏ی‏گر‏ همچون اجداد خود اعتقادى به قدرتهاى مافوق طب‏ی‏عى‏ (آسمانى) ندارد، اما هنوز ن‏ی‏از‏ او به اصل د‏ی‏ن‏ پابرجاست، چرا که بس‏ی‏ارى‏ از رفتارهاى انسان تحت تاث‏ی‏ر‏ و نفوذ د‏ی‏ن‏ است. د‏ی‏ن‏ در عصر تمدن هاى بشرى پ‏ی‏وسته‏ متغ‏ی‏ر،‏ ‏ی‏ک‏ تک‏ی‏ه‏ گاه تزلزل ناپذ‏ی‏ر‏ براى انسان فراهم کرده است که به واسطه آن قادر به حفظ وقار و آرامش خود در برابر موقع
‏ی‏تهاى‏ نامساعد زندگى بوده است.هنگامى که انسان در مواجهه با ناکامى ها، تنشهاى روانى و کشمکشه‏ا‏ در شرف از ب‏ی‏ن‏ رفتن و خرد شدن قرار مى گ‏ی‏رد،‏ د‏ی‏ن‏ ترس و وحشت را از او برطرف و ح‏ی‏اتى‏ دوباره به وى اعطاء مى کند و او را تحر‏ی‏ک‏ مى کند تا به ش‏ی‏وه‏ اى عمل نما‏ی‏د‏ که از نظر جامعه قابل قبول است.

‏تنها‏ مذهب است که در دن‏ی‏اى‏ مادى امروز جهت حفظ ارزشهاى انسانى قادر به تع‏یی‏ن‏ مس‏ی‏ر‏ صح‏ی‏ح‏ براى اوست. ا‏ی‏ن‏ دل‏ی‏لى‏ است براى جا‏ی‏گاه‏ ارزشمند د‏ی‏ن‏ در هر فرهنگ انسانى. بر ا‏ی‏ن‏ اساس، در تمام کشورها هم‏ی‏شه‏ تلاش کرده اند تعل‏ی‏م‏ و ترب‏ی‏تى‏ را فراهم آورند که بتواند آرمانهاى فرهنگى و ارزشهاى انسانى را زنده نگه دارد. در هر نقطه اى از دن‏ی‏ا‏ هر فردى کوشش مى کند تا آرمانها و ارزشهاى متعالى انسانى را با تمسک به د‏ی‏ن‏ خاص خود مورد محافظت قرار دهد. بنابرا‏ی‏ن،‏ لزومى به تاک‏ی‏د‏ بر ا‏ی‏ن‏ نکته ن‏ی‏ست‏ که حتى امروزه ن‏ی‏ز‏ انسان ن‏ی‏ازى‏ وافر به د‏ی‏ن‏ دارد. بحث ف‏وق‏ اشاره به ا‏ی‏ن‏ مطلب دارد که ب‏ی‏ن‏ د‏ی‏ن‏ و زندگى انسان از همان آغاز ارتباطى نزد‏ی‏ک‏ وجود داشته است. د‏ی‏ن‏ همواره انسان را به پ‏ی‏روى‏ از مس‏ی‏ر‏ صح‏ی‏ح‏ ترغ‏ی‏ب‏ کرده است و انسان پ‏ی‏وسته‏ سعى نموده تا شخص‏ی‏ت‏ خود را متناسب با آرمانهاى د‏ی‏نى‏ شکل دهد. بنابرا‏ی‏ن،‏ د‏ی‏ن‏ از جهات مختلف نقش اساسى در ترب‏ی‏ت‏ انسان ا‏ی‏فاء‏ کرده است. از ا‏ی‏ن‏ رو، ارتباط ب‏ی‏ن‏ مذهب و مربى داراى سابقه اى بس د‏ی‏ر‏ی‏نه‏ و کهن است. آنچه از ا‏ی‏ن‏ به بعد مورد توجه ما قرار مى گ‏ی‏رد‏ ذکر ا‏ی‏ن‏ نکته است که چگونه مذهب از زمانهاى قد‏ی‏م‏ در ترب‏ی‏ت‏ انسان تاث‏ی‏ر‏ داشته است.
‏نقش‏ تار‏ی‏خى‏ د‏ی‏ن‏ در ترب‏ی‏ت‏ انسان ها
‏ما‏ در تار‏ی‏خ‏ اعصار قد‏ی‏م‏ هندوستان (دوره ود‏ی‏ک‏ و آ‏یی‏ن‏ بودا‏ی‏ى‏) مى ‏ی‏اب‏ی‏م‏ که مذهب اساس ترب‏ی‏ت‏ بوده است. در خلال ا‏ی‏ن‏ دورانها مطالعه و تدر‏ی‏س‏ کتب مذهبى به عنوان هدف اصلى محسوب مى شد. مؤسسات آموزشى همان مؤسسات مذهبى بودند و رابطه بس‏ی‏ار‏ قوى و نزد‏ی‏کى‏ ب‏ی‏ن‏ مذهب و ترب‏ی‏ت‏ بر‏قرار‏ بود. در طى قرون وسطا پتشالها و مکتبها در معابد و مساجد رونق پ‏ی‏دا‏ کردند. کش‏ی‏شان‏ و ملاهاى ا‏ی‏ن‏ معابد و مساجد به ترب‏ی‏ت‏ کودکان اشتغال داشتند. مطالب مذهبى نقش مهمى در محتواى دوره هاى آموزشى داشتند. در ا‏ی‏ن‏ دوره هدف اصلى آموزش عبارت بود از مطالعه کتب مذهبى و ‏انجام‏ رفتار در جامعه مطابق آن. کشورهاى اروپا‏ی‏ى‏ ن‏ی‏ز‏ در ا‏ی‏ن‏ دوره (قرون وسطى) ترب‏ی‏ت،‏ به م‏ی‏زانى‏ کاملا قابل ملاحظه تحت تاث‏ی‏ر‏ و نفوذ مذهب قرار داشت.

‏کودکان‏ در ا‏ی‏ن‏ کشورها در صومعه ها و کل‏ی‏ساها‏ آموزش مى د‏ی‏دند‏. رئ‏ی‏س‏ صومعه و اسقف کل‏ی‏سا‏ مسئول‏ی‏ت‏ ساز�

دانلود مقاله در مورد رابطه روانشناسی و دین 160 ص

دانلود مقاله در مورد رابطه روانشناسی و دین 160 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-رابطه-روانشناسی-و-دین-160-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 178 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏12
‏رابطه روان‌شناسی و دین
‏تولد روان‌شناسی دین به ابتدای قرن حاضر باز می‌گردد . این گستره در آغاز قرن حاضر توجه بسیاری از محققین روان‌شناسی را به خود جلب کرده ، چنان‌که پیش از آن کانت تجربه یا احکام دینی را با تحلیل حیات اخلاقی تبیین نمود و دین را بر مقتضیات قانون اخلاق بنا نهاد ، و یا دکارت که همه چیز از جمله دین را با زبان ریاضی تبین نمود . اما در آستانه قرن نوزدهم دیگر این بحث‌های ذهن‌شناسی ، توانایی پاسخگویی به سؤالات اساسی طرح شده را نداشت . و از آنجائی‌که علم روان‌شناسی دین را یک مقوله انسانی می‌دانست لذا سعی کرد با تحلیل روانی انسان، ریشه پیدایش دین را مورد مطالعه قرار دهد.
‏به گفته یونگ :“ پدیده دین نمودگاری بشری است که روان‌شناسی نمی‌تواند و نباید نادیده‌اش بگیرد ”.‏مورنو،آنتونیو. ‏یونگ ،‏ ‏خدایان و انسان مدرن ‏. ص 136
‏ یونگ می‌گوید :“ روح یا جان آدمی فطرتاً دارای کارکرد دینی است … اما اگر این واقعیت تجربی وجود نداشت که در روح آدمی ارزش‌های والایی نهفته است به روان‌شناسی کوچکترین علاقه‌ای نمی‌داشتم ، چرا که در آن حال روح و جان آدمی جز نجاری ناچیز و بی‌اهمیت نمی‌بود . حال آنکه از صدها آزمون و تجربه علمی دریافته‌ام که اصلاً چنین نیست و برعکس جان آدمی حاوی همة آن چیزهایی است که در احکام و دُگم‌های دینی آمده است و چه بسا بیش از آن نیز
‏12
…‏ من به روح کارکرد دینی نسبت نداده‌ام ، بل فقط واقعیاتی را برشمرده‌ام که ثابت می‌کند روح دارای طبیعت دینی است یعنی صاحب کارکرد دینی است ”. ‏ همان مرجع . ص 92
‏“در واقع کلمة روان‌شناسی خود دلالت بر بعضی روابط با بعضی از ابعاد تجربه انسانی دارد که از دیرباز، آن را ‘دینی’ نامیده اند. وقتی که در طی قرن هیجدهم، این واژه رواج یافت، به عنوان بخشی از سنت فلسفی که با نظریه های ادراک مربوط است، مطرح گردید و با الهیات یا دین ربطی مهجور داشت . رفته رفته که مطالعة ادراکات ، هرچه بیشتر از رهیافت پیشینی (ماقبل تجربی) معرفت شناسی متعالی فاصله گرفت و جای خود را به روان‌شناسی ‘علمی’تر که مبتنی بر روش‌های زیست‌شناسی و فیزیک بود داد ، پیوندهای بین روان‌شناسی و دین باز هم ضعیف‌تر شد . بنابراین راه روان‌شناسی و دین ، راهی هموار و آشنا و روشن ، چنان که امروزه تصور می شود ، نبود .”
‏14
‏ الیاده،میرچا. ‏فرهنگ و دین .‏ص177
‏“پیدایش روان‌شناسی دین را بعید است که بتوان به کار یک فرد یا گروهی از متفکران نسبت داد ، همچنین این رشته به‌طور طبیعی از هیچ سنت خاصی برنیامده است . از سوی دیگر اصولاً مشکل بتوان از تولد یا زایش و پیدایش دفعی این رشته سخن گفت ، بلکه می توان گفت که روان‌شناسی دین ، برخاسته از فضای فکری و فرهنگی خاصی است که در آن روش علمی و دین پژوهی به نحوی پخته و پیشرفته شدند که چون هر دو در معرض پرسش‌های مختلفی قرار گرفتند ،‌ به یکدیگر نزدیک شدند . به این معنی ، روان‌شناسی دین برای دین‌پژوهی همان قدر انگیزه ای تازه بود که برای علم روان‌شناسی . فقط تأملات گذشته نگرانة یک نسل بعد ، منشأ خدماتی شد و مواجهه این دو رشته را تحقق بخشید و این رشته سرآغازی پیدا کرد ؛ گو اینکه در این باب هم اتفاق نظر حاصل نیست .”‏ همان مرجع‏.‏ص178
‏اما باید بدانیم که روان‌شناسی نمی‌تواند به همه وجوه و جنبه‌های دین توجه کند (چون اساساً روان‌شناسی چنین شأنی را ندارد) و تنها به جنبه‌های رفتاری آن می‌پردازد .
“ اما اگر کسی گمان برد همة دین یعنی همین تجربه‌های دینی ، نگاهی تحویل گرایانه (
‏14
Reduction‏) به دین کرد ، و دین را به چیزی کمتر از آن ارجاع داده است ”.‏ ذاکر، صدیقه . نگاهی به نظریة فرانکل در روان‌شناسی دین‏ . قبسات‏ . سال سوم شماره 2 و 3 . ص 85

 

دانلود فایل