نمونه سوالات کنکور , دانلود سوالات کنکور

نمونه سوالات کنکور , سئوالات کنکور,دانلود سوالات کنکور ریاضی, دانلود سوالات کنکور کارشناسی ارشد , پاسخ سوالات کنکور , پیشینه تحقیق , نمونه سوال پیام نور , جزوه , پاورپوینت , طرح توجیهی , پرسشنامه

نمونه سوالات کنکور , دانلود سوالات کنکور

نمونه سوالات کنکور , سئوالات کنکور,دانلود سوالات کنکور ریاضی, دانلود سوالات کنکور کارشناسی ارشد , پاسخ سوالات کنکور , پیشینه تحقیق , نمونه سوال پیام نور , جزوه , پاورپوینت , طرح توجیهی , پرسشنامه

پاورپوینت تحقیق دانش آموزی درباره صداقت

پاورپوینت-تحقیق-دانش-آموزی-درباره-صداقت
پاورپوینت تحقیق دانش آموزی درباره صداقت
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: pptx
تعداد صفحات: 9
حجم فایل: 125 کیلوبایت
قیمت: 19000 تومان

بخشی از متن پاورپوینت

روزی روزگاری در ده قشنگی مکتب خانه ای بود و بچه هایی که همیشه دعا می کردند که
معلمشان برای یک روز هم که شده به مکتب نیاید معلم مکتب خانه صبح که از خانه بیرون می آمد به زنش می گفت:
-لازم نیست غذایی اماده کنی زیرا امید دارم که مادر یکی از کودکان مثل روزهای قبل برایمان غذا بیاورد آن روز که کودکان لحظه ای فراغت یافته بودند سر از کتاب برداشتند و به ترس و بیم از معلم، نگاه به در مکتبخانه دوختند.
مثل هر روز دیگر ، مادر یکی ازآانها غذا فرستاده بود؛ آن هم چه غذایی ! سینی غذا را جلو معلم گذاشتند . معلم آب دهانش را قورت داد وبا چوب دستی خودش که مخصوص ادب کردن کودکان بود. سرپوش پارچه ای سینی را کنار زد و زیرچشم به داخل سینی نگاه کرد : بشقابی پر ازپلو زعفران زده؛ یک مقدارزیاد زرشک سرخ کرده ؛ یک بشقاب پر از سینه و ران بریان شده مرغ و عطر روغن اعلا که در یک لحظه توی مکتبخانه پیچیده بود . در گوشه دیگر سینی ، یک ظرف بلور گذاشته شده بود، که ‌داخل آن پر از شربت به لیمو بود.
بچه هاکه زمزمه شیطنت آمیزی سر داده بودند ، مشغول پچ پچ کردن با یکدیگر شدند ؛ معلم پا شد و بری رفع خستگی ، دور خودش چرخی زدو بعد که روی زمین نشست ، وگفت :
- این فضولی ها به شما نیا مده است !
- برویم سر درس خودمان . اما قبل از این که درس را ادامه دهد ، چشم به بچه ها انداخت . او می خواست مطمئن ترین وزرنگ ترین کو دکان را انتخاب کند تا غذا را به خانه اش برساند.عا قبت دو تا از کودکان انتخاب شدند . بعد معلم سینی غذا را بر سر یکی از دو کودک گذاشت وظرف شربت را به دیگری داد و گفت بروید به سلامت !
کودکان دو – سه قدم بیشتر از مکتب خانه دور نشده بودند که معلم دنبالشان دوید او میخاست ترس و هراس عظیمی در دل کو دکان بیندازد پس به انها گفت : بدانید که اگر در راه، دست یکی از شما به مرغ برسد ، فوری پر در می آورد وپرواز میکند! در این شیشهی شربت هم ، زهری ریخته شده که اگر کسی یک جرعه از آن را بنوشد، جان خود را از دست خواهد داد .

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.