بخشی از متن پاورپوینت:
مرد دستفروش مشغول فروش آلوچه بود
مرد زیرکی نزد او آمد و از او پرسید: «آیا میتوانم یک عدد از آلوچههایت بخورم؟»
فروشنده جواب داد: «خواهش میکنم، یک عدد که قابلی ندارد، بفرمایید»
مرد زیرک بعد از خوردن یک عدد آلوچه باز درخواست آلوچه دیگری کرد و مرد فروشنده باز به او اجازه داد که یک آلوچه ناقابل دیگر بردارد.
وقتی مرد زیرک برای بار سوم درخواست قبلی را تکرار کرد، مرد فروشنده متوجه نیرگ مرد زیرک شد و به او گفت که این دیگر آخرین آلوچهای است که به او میدهد و الا اگر به همین ترتیب پیش برود جمع آلوچههای ناقابل مقدار قابل توجهی خواهد شد.
شگردی که مرد زیرک برای تاراج سرمایه مرد فروشنده به کار برد، همان است که شیطان در مورد ما انسانها به کار میبرد.